خونه تکونی😥 و انرژی گرفتن از وروجک😄

سلام یکی یدونم✋

وروجک من اینروزا حالت خیلی خوبه خداروشکر 🙏

۱۵ اسفند رفتیم برای آخرین سونوگرافی

الحمدالله همه چی روبه راهه

ایندفعه خیلی بهتر تونستیم ببینیمت،کل اجزای صورت قشنگت😍

اون دستای کوچولوت🤗

پاهات...

تک تک انگشتای ظریفت😍

با یه ذوقی نگات میکردم که خدا میدونه

بابا محمد هم ازمون فیلم میگرفت🤗

وزنت هم ۵۳۲گرم بود😉

اما قدتو متوجه نشدم چند سانته🤔

عشق مامان دیگه خیلی شیطون شدی😅

همش تو دل مامان تکون میخوری🏃‍♂️

وقتی باهات حرف میزنم آروم میشینی یه گوشه🙇‍♂️

قربونت بشم❤

عزیزدلم تو که هستی،چیز دیگه ای از دنیا نمیخوام

من زیباترین احساسات دنیا رو با وجود تو تجربه کردم❤

پسر قشنگم این چند روز حسابی خسته شدی

آخه وقت خونه تکونی

البته من حسابی هوای جفتمون رو دارم

مامانبزرگ هم اومده کمکمون

اما بازم همین خورده کاریا نمیزاره مثل قبل استراحت کنیم

تقریبا ۱هفته مونده تا عید🤗و ما کارامون تموم شده

فقط مونده سفره هفت سین رو بچینیم

راستی ۱۶ اسفند که رفتیم پیش خانوم دکتر ۵کیلو توپول شده بودیما😅

دکترکه گفت باید زیاد وزن اضافه نکنی تا هیکلت خراب نشه

ولی برای من چاقیم زیاد مهم نیست

هرچی که تو هوس کنی میخورم😋

اما مواظب قندم هستم☺

بعد از پیش دکترم رفتیم مفتح و بابایی برام لباس بارداری خرید🤗🤗🤗

اینقده قشنگه😍

به قول مادر جون(مامانه مامان جون)تازه شبیه باردار ها شدم😂😂

خب دیگه دلبندم

قربون شکل ماهت بشم

قربون خدایی که تورو به ما داد بشم

دوردونم

مامان بره به بقیه کارا برسه که چهارشنبه سوری داره میاد

یه بوووووس گنده رو لپات😘